در تاریخ سرزمین کهن ایران قطعه درخشانی به نام هشت سال دفاع مقدس نقش بسته است و برتارک این قطعه، نگین پرفروغی قرار گرفته است که نامش خرمشهر است.
اگر حماسه هشت سال دفاع مقدس را سلسله جبالی فرض کنیم بیشک بالاترین قله آنخرمشهر است. خرمشهر نماد ایمان و مقاومت و سلحشوری و مردانگی ملت مسلمان ایراناست. خرمشهر تاریخی است که در جغرافیا نقش بسته است. خرمشهر فقط یک شهر نیست، یککشور است.
خرمشهرایران است همانطوری که آن سالها در تابلوی ورودی شهر نوشته شده بود جمعیت 36میلیون نفر. نام خرمشهر فقط نام مجموعهای از خیابانها و ساختمانها و مغازههاو... نیست بلکه مجسمکننده مفاهیم تکاملیافتهای از مقولههای انسانی و اجتماعیمانند ایثار و شجاعت و استقامت و آزادگی و اتحاد و یگانگی و... میباشد.
چهعاملی باعث شد که خرمشهر چنین جایگاه رفیع و بیبدیلی را در حافظه تاریخی ملت ایرانو بلکه جهانیان احراز نماید. در این نوشته تلاش براین است که در حد وسع جریده وبضاعت نویسنده به آن عوامل بپردازیم.
درمیان شهرهایی چون قصر شیرین، سومار، نفت شهر، مهران موسیان، بستان وهویزه که درهجوم تجاوزکارانه دشمن بعثی به اشغال درآمد بزرگترین و مهمترین و مشهورترینآنها شهر بندری خرمشهر بود.
این شهر که درمحل تقاطع کارون و اروند رود قرار گرفته است دارای قدمت دیرینه درجغرافیای ایران بوده و از بنادر مهم و فعال جنوب ایران و حائز نقش اقتصادی ممتازیبوده است و به دلیل موقعیت سوقالجیشی بارها در معرض تهاجم بیگانگان قرار گرفتهاست، لذا خرمشهر یک هدف استراتژیک برای دشمن بعثی بود و تصرف آن نشانگر تفوق قدرتو برتری نظامی وی بود.
سردارجهان آرا
دشمن بر خلاف تصور باطل خود که ورود به خرمشهر را با آسانی و توأم با استقبال مردمتبلیغ میکرد با عظیمترین و ماندگارترین حماسه مقاومت روبرو گردید این حماسهپیوسته با نام شهید محمد جهانآرا (فرمانده سپاه خرمشهر) قرین و شناخته شدهمیباشد.
سردارشهید جهانآرا که خود نیز فرزند خرمشهر قهرمان بود جوانان غیور آن خطه را در مساجدبسیج کرد و با سازماندهی افراد سپاه و نیروهای داوطلب مردمی و ارتشی (از گردان 151دژ و تکاوران پایگاه دریایی و ژاندارمری) هستههای مقاومت در کوی و برزن شکل داد وعلیرغم این که مجموع نیروهای مدافع شهر به پانصد نفر نمیرسید (دویست نفر پاسدار وبقیه داوطلب مردمی و ارتشی) و سلاحهای آنان اسلحه سبک و نارنجک و تعدادی آرپیجیمیبود، نبرد قهرمانانهای را با دشمن متجاوز سازماندهی و فرماندهی کرد.
در آن سوی جبهه، دشمن که به تیپ 33 نیروی مخصوص ماموریت تصرف شهر را داده بود پساز گذشت 19 روز حتی نتوانست وارد شهر بشود لذا لشکر 11 پیاده دشمن که قبلاً درجبهه شمال ماموریت داشت به جنوب منتقل و در خرمشهر وارد عمل گردید.
لکن مقاومت و جنگ و گریز در کوچه به کوچه و خانه به خانه شهر ادامه یافت بهطوریکه پس از سیوچهار روز باقیمانده مدافعان شهر از پل خرمشهر به بخش غربی شهر واقعدر جزیره آبادان عقبنشینی کردند و با قطع پل، دشمن بعثی در شرق کارون مستقر وخطوط پدافندی خود را تشکیل داد.
سیوچهارروز نبرد قهرمانانه چند صد نفر مدافع شهر با سلاح سبک در مقابل یک لشکر پیاده و یکتیپ کماندویی دشمن بعثی که با پشتیبانی آتش هوایی و توپخانه سنگین و استفاده ازادوات زرهی و هلی کوپتر صورت گرفت نام خرمشهر را (که در آن برهه زمانی خونین شهرلقب گرفت) در حافظه تاریخ حک کرد.
هدفسیاسی
دشمنبعثی با مشاورت کارشناسان نظامی خارجی طرح پدافندی خاصی را در خرمشهر پیاده کرد وبا احداث چند رده دژهای مستحکم سراسری در دور تا دور خرمشهر، تعبیه سیم خاردار وردههای متعدد میدان مین و انواع موانع نظامی و احداث سنگهای مستحکم در پشت دژهابه خیال خود آن شهر را غیر قابل نفوذ میدانست حتی به این مواضع نیز اکتفا نکرد وبا استفاده تیرآهنهای حاصل از تخریب اماکن شهر، زمینهای اطراف شهر را در عمق چندکیلومتر با کاشتن آن آهنها در مقابل هجوم هوایی و هلیبرن نیروهای اسلام مجهزکرد.
صدامملعون و معدوم به قدری به توان نظامی خود مغرور و به مواضع دفاع در خرمشهر مطمئنبود که اظهار کرد در صورت آزادسازی خرمشهر به دست ایرانیان، کلید بصره را به آنهاخواهد داد.
بدینترتیب و با این تبلیغات وسیع خرمشهر عملاً از یک هدف نظامی به یک هدف سیاسی تبدیلشد و fi عبارت دیگر اقتدار سیاسی- نظامی جمهوری اسلامی ایران در گرو بازپسگیریخرمشهر قرار گرفت. در طرف دیگر صدام نیز از این کارت در صحنه بینالمللی ومنطقهای برای تثبیت حاکمیت و اثبات اقتدار و برتری خود استفاده میکرد.
لذاخرمشهر به عنوان ملاک و معیار و شاخص قدرت در منطقه خلیجفارس قرار گرفت و قدرتبرتر کسی بود که خرمشهر در دست او باشد.
آغازپیروزی
پساز عزل بنیصدر و فراهمشدن زمینه همکاری و وحدت ارتش و سپاه و آمادهشدن بستر ورودسیل خروشان نیروهای مردمی به جبههها و ورود استراتژی نبرد عاشورایی و عنصر ابتکارو خلاقیت به میادین نبرد امواج فتوحات رزمندگان اسلام به راه افتاد و با عملیاتثامنالائمه (5/7/60) حصر آبادان شکسته شد و با عملیات طریقالقدس (18/9/60) شهربستان و منطقه سوسنگرد آزاد شد و با عملیات فتحالمبین (2/1/61) منطقه غرب دزفولاز لوث وجود متجاوزان پاک گردید.
مردماز این پیروزیهای پیدرپی فرزندان سلحشور خود به وجد آمده بودند و روحیه ملیمجدداً اوج گرفته بود ولی یک سئوال پیوسته فکر همه را به خود مشغول کرده بود «خرمشهر کی آزاد میشود؟» پس از عملیات فتحالمبین و در اوایل سال 1361 حتی صدامهم میدانست که مقصد بعدی قوای اسلام منطقه جنوب اهواز و هدف بعدی آزادسازی خرمشهرمیباشد لذا با تخلیه برخی مناطق اشغالی در غرب کشور مثل قصرشیرین قوای خود راتجدید سازمان و برای حفظ خرمشهر متمرکز کرد.
درحقیقت غافلگیری در مکان عملیات از بین رفته بود و هر دو طرف میدانستند که گام بعدیخرمشهر است. لذا عراق کلیت توان و انرژی خود را معطوف به حفظ آن کرد و نیروهایاسلام نیز تمام ظرفیتهای خود را برای طرحریزی آزادسازی خرمشهر بسیج کرد و بدینترتیب خرمشهر به یک مرکز ثقل برای جنگ و تعیین تکلیف آن قرار گرفت.
اصلغافلگیری
با توجه به این که غافلگیری در مکان از بینرفته بود تدابیر فرماندهان جنگ این بودکه اولاً اصل غافلگیری در تاکتیک را استفاده کنند یعنی از نقطهای و به شیوهای بهدشمن حمله کنندکه انتظار آن را نداشته باشد. ثانیاً در حداقل زمان ممکن کسب آمادگیکرده و عملیات را شروع کنند تا به دشمن فرصت تجدید قوا و آمادگی ندهند.
شهیدحسن باقری آن نقطه را که مورد غفلت دشمن بود پیدا کرده بود او از ماهها پیش بااعزام تیم اطلاعات و نفوذ به عمق دشمن معبری را در جناح شرقی دشمن از کنار رودخانهکارون به جاده اهواز- خرمشهر در منطقه ایستگاه حسینیه شناسایی کرده بود.
دشمندر این منطقه اندکی از رود کارون فاصله داشت ضمن این که پدافند خود را به اطرافشمال و روبه اهواز آرایش داده بود و منتظر حرکت نیروهای ایرانی از آن سمت بود واین بهترین فرصت را برای رزمندگان اسلام فراهم کرده بود تا با یک خیز شبانه خود رابه جاده آسفالت اهواز- خرمشهر برسانند و عقبه دشمن را مورد تهدید قرار دهند.
این ابتکار تاکتیکی که شهید باقری با درایت فکر خلاق خود به آن رسیده بود مبنایطرح پیشنهادی سپاه برای عملیات بیتالمقدس قرار گرفت و در قرارگاه مرکزی به عنوانمکمل طرح پیشنهادی ارتش که مبتنی بر راه کار تک از محور اهواز به طرف جنوب بودتصویب گردید.
عملیاتبیتالمقدس در تاریخ
61/2/10 آغاز شد و نیروهای اسلام از همان راه کار پیشنهادی غرب کارون توانستند در شب اولخود را به جاده آسفالت اهواز- خرمشهر برسانند لکن یک هفته طول کشید تا محورهایدیگر نیز برسند و هماهنگی لازم برای ادامه عملیات ایجاد شود در خیز دوم (16/2/61) رزمندگان اسلام خود را به مرزهای بینالمللی در منطقه شمال خرمشهر رساندند و درمرحله سوم (19/2/61) حرکت خود را به طرف جنوب ادامه دادند و در سه کیلومتری خرمشهرمستقر شدند.
ازاین زمان شمارش معکوس برای آزادی خرمشهر قهرمان شروع شد شمارشی که لحظهلحظه آنسرشار از اضطراب و نگرانی بود، بیم و امید، خوف و رجا.فرماندهان و نیروهایاطلاعاتی در تلاش بودند تا از بین جنگل موانع و انبوه استحکامات راه نفوذی برایورود به شهر پیدا کنند نه تنها رزمندگان و فرماندهان جبهه بلکه تمام ملت ایران درانتظار بودند، مردم از همدیگر سئوال میکردند «پس چرا خرمشهر را آزادنمیکنند؟«پس کی خرمشهر آزاد میشود؟»
زمانبه سختی و سنگینی میگذاشت انگار طول هر روز به یکسال میرسید چند تیپ سپاه کهخرمشهر را در محاصره خود داشتند گشتی رزمی اعزام کردند تا خود را به مواضع دشمننزدیک کنند و درگیری ایجاد کنند بلکه اسیری بگیرند و اطلاعاتی بدست آورند تاراهکاری برای ورود به شهر پیدا کنند.
این وضعیت قریب دو هفته طول کشید دستهای همه مردم به دعا بلند شده بود و رزمندگاننیز از خود ناامید و تمام امید خود را متوجه فضل پروردگار کردند.
وقتیهمه درهای زمینی بسته شد درهای آسمانی گشوده شد و رحمت و کرامت الهی جاری گردید که«منیتقالله یجعل له مخرجاً و یرزقه من حیث لا یحتسب» (سوره طلاق آیه 1 و 2) درروز 2/3/61 ناگهان بیسیم قرارگاه به صدا درآمد و شهید احمد کاظمی و شهید خرازیفرماندهان تیپهای نجف اشرف و امام حسین(ع) خبر دادند که گشتی رزمیهای خودی باعناصری از دشمن درگیر شدندو آنان پس از اسیرشدن اظهار کردند که صدها نفر ازنیروهای دشمن قصد تسلیمشدن دارند. فرماندهان یگانها به دستور قرارگاه کلیهنیروهای باقیمانده یگان را جمعآوری و سازماندهی کردند و به محورهای بازشده برایورود به خرمشهر اعزام کردند.
بهیکباره محشری برپا شد و هزاران عراقی مستقر در خرمشهر دستهدسته خود را تسلیمنیروهای اسلام میکردند به طوری که برای تخلیه آنان با مشکل مواجه شدند.سردار شهیداحمد کاظمی به همراه یار جدانشدنی خود سردار شهید خرازی به عنوان فاتحین خرمشهروارد شهر شدند و نیروهای اسلام در مسجد جامع خرمشهر که به حالت نیمه مخروبه درآمدهبود جشن پیروزی برپا کردند و صحنههایی خلق شد که در تاریخ استثنایی و ماندگار استو شور و اشتیاق زایدالوصف رزمندگان اسلام در جبههها و مردم ایران در شهرها راشاید بتوان به شادی مردم ایران به هنگام فرار شاه خائن در دیماه سال 1357 تشبیهکرد.
خرمشهرقهرمان، پاره جدانشدنی پیکره ایران اسلامی با نصرت اعجاز گونه خداوند و در نتیجهاستقامت قهرمانانه حماسهآفرینی ایثارگرانه رزمندگان اسلام و شهدای والامقام بهآغوش میهن باز گشت و چه زیبا فرمود حضرت امامخمینی(ره) که:«خرمشهر را خدا آزادکرد».